سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

سلما و مادر جون تو یه تیم بودن مامان مریم هم مقابلشون برنده هم معلومه دیگه

کارکنان بولینگ برای سلما صندلی گذاشتن تا قدش به میز برسه . امروز صبح سلما وقتی از خواب بیدار شد 30/11/91 گفت مامان دیدم چرخیدم اومدم بالا فهمیدم خواب دیده اولین بار بود که خوابش یادش مونده بود و تعریف میکرد منم کلی ذوق کرده بودم ...
2 اسفند 1391

ولنتاین مبارک یه دونه ما

امروز بابایی وقتی از سر کار اومد برای دخترم کادو خریده بود مثل همیشه سلما کلی ذوق کرد. البته بابایی هر سال زحمت میکشه برای گل دخترم کادو میخره اولین کادوی ولنتاین و قبل از این که به دنیا بیاد بابایی براش خرید و من براش نگه داشتم تا شهریور که به دنیا اومد اولین کادو از طرف بابایی بود گذاشتم تو اتاقش و جالب اینکه اولین عروسکی بود که باهاش بازی کرد از لوستر اتاق آویزون کرده بودیمش هر روز با دیدنش کلی ذوق میکرد. هر روز که میگذره بیشتر از قبل دوست داریم نازنینم تو این روزهایی که اینقدر سخت بهم میگذره اگه تو رو نداشتم نمیدونم چه اتفاقی برام می افتاد برای داشتنت خدا رو روزی هزار بار شکر میکنم  ...
26 بهمن 1391