بعد ازنائین رفتیم اصفهان یه گشتی هم میدان امام اصفهان زدیم
این دختر از آب بازی خسته نمیشه (نائین)
از شمال ساعت 12 شب رسیدیم تهران ساعت 2 شب حرکت کردیم به سمت نائین تهران آیدا دختر خاله مامان مریم با ما هم سفر شد ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:17
دخترم خیلی خوابش میومد
فردای روزی که بابای سلما اومد تهران رفتیم شمال یه مسافرت 3نفره کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت رستوران هتل کوروش که شب هم همون جا موندیم تقریبا از وقتی رسیدیم بارون شروع به باریدن کرد تا وقتی برگشتیم یه لحظه هم قطع نشدآخه ما فقط یه شب شمال بودیم چون من شمال ودوست دارم خواستیم یه هوایی عوض کنیم بعد بریم تو جاده کویری به سمت کیش دخترم تو صف تله کابین وایساده البته داره یخ میزنه دخترم تو راه برگشت از شمال هم حسابی تو ماشین خوابید هم کامل خشک شد الان هم آماده شده جیگر بخوره تو سیاه بیشه ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:08
دخترم عاشقم پارک ارم
روزی که بابایی اومد دنبالمون تا برگردیم کیش شبش سلما رو بردیم پارک ارم از فردا ظهرش هم سفر مارکوپولویی شروع شد دخترم همه جا برای خودش دوست پیدا میکنه بعد از پارک ارم یه شام سه نفره تو فرحزاد خوردیم دخترم هم از باباش کادوی روز دخترش و با چند روز تاخیر گرفت ...
نویسنده :
مامان و بابا
3:19
تشکر از دوستان
سلام به همه دوستای خوبم مرسی که تو این مدت به ما سر میزدین ببخشید که نگران شدین ما بعد از یک ماه از تهران برگشتیم حدود 28 روز که اومدیم بالاخره اینترنتمون درست شد چند تا از عکسای سلما رو گذاشتن با بقیه عکسا خیلی زود بر میگردم خیلی دوستون دارم بازم از همتون ممنونم
نویسنده :
مامان و بابا
16:55
بدون عنوان
تولد گل دخترم
قرار بود برای دختر قشنگم یه تولد مفصل تهران بگیرم چون باباش نبود تصمیم بر این شد که تولد مفصل و کیش بگیرم که متاسفانه پدر یکی از دوستا ی خیلی عزیزم فاطمه جون فوت کرد و تولد کیش کنسل شد ولی تهران 2 بار کیک خریدیم یه جشن کوچولو گرفتیم جشن ها هم خونه مامان بزرگای مامان مریم بود و کیک های دخترم و هیچ کدومو از قبل سفارش نداده بودیم کیک آماده خریدیم دخترم بی حرف پیش قول میدم سال دیگه جبران کنم ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:50
بعد از عروسی زهرا دسته جمعی رفتیم دماوند جای همه خالی خیلی خوش گذشت
آموزش تخته با کمی خشونت با این که وسط مرداد ماه بود ولی هوا خیلی سرد بود بچه ها بعد از این که از استخر اومدن بیرون داشتن یخ میزدن. متاسفانه بابای سلما به خاطر مشغله زیاد بعد از عروسی برگشت کیش دماوند با ما نبود قرار شد برای برگشت دوباره بیاد تهران تا با هم برگردیم ...
نویسنده :
مامان و بابا
16:29