سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

اینم از کیک پمپرز که دخترم کاملا قبول کنه که خانم شده

دختر قشنگم دوست داشتم برات یه جشن کوچولو بگیرم چون وارد یه مرحله جدید زندگی شدی ولی نازنیم با شرایط فعلی اصلا دل و دماغ ندارم ولی دلم نیومد که هیچ کار برات نکنم این کیک و برای اینکه دیگه بزرگ شدی از پمپرز استفاده نمیکنی برات درست کردم البته هنوز شب ها پمپرزت میکنم که اونم یواش یواش عادت میکنی دوست دارم یه دنیا امیدوارم خوشت اومده باشه البته دیشب که درست کردم خوشت اومد انشاالله بزرگ هم شدی خوشت بیاد. راستی امروز داریم میریم تهران شنبه عروسیه دختر عمت ریحانه جونه . دوستای خوبم ما دوباره مجبوریم برای چند روز بریم تهران دلمون براتون تنگ میشه ولی زود برمیگردیم دوستون داریم ...
3 اسفند 1391

سلما و مادر جون تو یه تیم بودن مامان مریم هم مقابلشون برنده هم معلومه دیگه

کارکنان بولینگ برای سلما صندلی گذاشتن تا قدش به میز برسه . امروز صبح سلما وقتی از خواب بیدار شد 30/11/91 گفت مامان دیدم چرخیدم اومدم بالا فهمیدم خواب دیده اولین بار بود که خوابش یادش مونده بود و تعریف میکرد منم کلی ذوق کرده بودم ...
2 اسفند 1391