گزارشات پزشکی گل دخترم
سلام دوستای گلم
امان از این شلوغیه تهران امروز تقریبا از ساعت 9 صبح رفته بودیم بیرون تازه ساعت 7شب برگشتیم فقط این بین اومدیم خونه ناهار خوردیم دوباره رفتیم همش برای دکتر سلما جون بود صبح دکتر اطفال رفتیم بعد از ظهرم دکتر دندانپزشک که آوا جون زحمت کشیده بودن ادرس دندانپزشک بهمون داده بودن دکتر خوبی بودن و خیلی هم خوشرو بودن تو اتاقشون چند تا عروسک بود که توجه سلما رو خیلی به خودش جلب کرده بود بالا سر صندلیه معاینه هم سی دی کارتون برای بچه ها گذاشته بودن سلما خیلی خوشش اومد تو قسمت سالن انتظار هم یه میز کوچولو با 4 تا صندلی و مداد رنگی و دفتر نقاشی گذاشته بودن به محض این که وارد شدیم سلما رفت سراغ نقاشی. خدارو شکر مشکل پوسیدگی نداشت و خانم دکتر گفتن چون خوب از دندوناش مراقبت کرده و مرتب مسواک زده. صبح هم که رفته بودیم متخصص اطفال که دکتر خود من هم بودن وقتی به سن سلما بودم اونجا چند تا فایل دارن که پرونده ها رو داخل اونا نگهداری میکنن روی این فایل ها پر از برچسب از شخصیت های کارتونی بچه ها که میرفتن از نزدیک نگاه کنن سلما به من میگفت بهشون بگو پیش مامانشون بشینن کار بدیه بعد از این که خانم منشی به سلما گفتن شما هم بیا از نزدیک نگاه کن دیگه کار بچه ها کار بدی نبود راستی خانم منشی هم از زمان ما تا حالا عوض نشده برای من که خیلی جالبه وقتی میرم مطب شون .چند روز پیش هم که خونه عمو حسن بودیم عمه فاطمه و عمو حسن زحمت کشیدن با هم رفتیم دکتر گوش و حلق و بینی که یکی از اقوام بابای سلما بودن خدا رو شکر ایشون هم گفتن سلمل مشکلی نداره چون ما کیش امکانات پزشکی خوبی نداریم وقتی تهران هستیم از فرصت استفاده میکنیم