سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

تشکر از دوستان

سلام به همه دوستای خوبم مرسی که تو این مدت به ما سر میزدین ببخشید که نگران شدین ما بعد از یک ماه از تهران برگشتیم حدود 28 روز که اومدیم بالاخره اینترنتمون درست شد چند تا از عکسای سلما رو گذاشتن با بقیه عکسا خیلی زود بر میگردم خیلی دوستون دارم بازم از همتون ممنونم
21 مهر 1392

تولد گل دخترم

قرار بود برای دختر قشنگم یه تولد مفصل تهران بگیرم چون باباش نبود تصمیم بر این شد که تولد مفصل و کیش بگیرم که متاسفانه پدر یکی از دوستا ی خیلی عزیزم فاطمه جون فوت کرد و تولد کیش کنسل شد ولی تهران 2 بار کیک خریدیم یه جشن کوچولو گرفتیم جشن ها هم خونه مامان بزرگای مامان مریم بود و کیک های دخترم و هیچ کدومو از قبل سفارش نداده بودیم کیک آماده خریدیم دخترم بی حرف پیش قول میدم سال دیگه جبران کنم ...
21 مهر 1392

بعد از عروسی زهرا دسته جمعی رفتیم دماوند جای همه خالی خیلی خوش گذشت

آموزش تخته با کمی خشونت با این که وسط مرداد ماه بود ولی هوا خیلی سرد بود بچه ها بعد از این که از استخر اومدن بیرون داشتن یخ میزدن. متاسفانه بابای سلما به خاطر مشغله زیاد بعد از عروسی برگشت کیش دماوند با ما نبود قرار شد برای برگشت دوباره بیاد تهران تا با هم برگردیم ...
21 مهر 1392