ظهر عاشورا سلما با پدر جون داره میره مصلی
امروز شب عاشوراست و همه دسته ها میان مسجد امام حسن
الهی همیشه زیر سایه امام حسین باشی گلم
دخترم داره کمک میکنه با هم کیک درست کنیم
فقط شانس آوردم روی میز سفره یک بار مصرف پهن کردم وگر نه باید یک روز هم خراب کاری های سلما رو تمیز میکردم ...
نویسنده :
مامان و بابا
3:17
با چه دقتی هم کار میکنه دخترم
من و دختری 6 تا پودر کیک با هم درست کردیم البته برای اخریش مادر جون هم به ما پیوست چون شب جمعه بود برای خیرات بردیم دم هیئت پخش کردیم ...
نویسنده :
مامان و بابا
3:14
خانم سر آشپز
مامان بریم گیگه (دیگه). عجله داره زود بریم هیئت
دخترم امروز از دور ببعی یا رو ناز میکنه
دخترم از عزاداری برگشته
شب که بر گشتیم خونه ساعت 2:30 بود میخواستم ساعتش و در بیارم میگفت در نیار تیپم خراب میشه چون من به مادر جون گفته بودم لباس مشکی میپوشه باید ساعت مشکی بندازه شنیده بود یادش مونده بود امان از دست این بچه ها(البته ما مامانا هم خودمون بدمون نمیادا) ...
نویسنده :
مامان و بابا
3:34