سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

اولین کاردستی سلما92/02/20

1392/2/25 12:00
نویسنده : مامان و بابا
332 بازدید
اشتراک گذاری

اولین کار دستی سلمادختر نازمهنر مندبعد از درست شدن کاردستی به همراه چند تا از دوستان یه پیکنیک با جمع خانم ها رفتیم البته چند تا پسر کوچولو داشتن که همبازی سلما شدنغروب زیباغروبغروبغروباینم چند تا عکس از غروب قشنگ کیش (آتنا جون مامان روشا یه دونه ببخشید واقعا)البته سلما جون تو طول هفته بولیگ مریم و خانه بازی هتل ارم هم میره ولی چون همه بازی ها تکراریه دیگه عکساشونو نمیذارم بولینگ که دوتا بازی بیشتر نداره هتل ارم هم دیگه تصمیم دارم نبرمش به خاطر رفتار بد مربی هاشون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آتنا مامان روشا یدونه
25 اردیبهشت 92 15:07
ما شا الله به این دختر هنرمند با این کاردستی خوشگلش
مامانی دریا
اشکالی نداره سلما جون و مامانیش کیف بکنن ما هم از دیدن عکسهاشون لذت میبریم وحس میکنیم پیش شما هستیم


مرسی خاله جون ببخشید خاله به خدا این عمده تفریح ما کنار دریا رفتنه
مامان آناهیتا
25 اردیبهشت 92 16:46
سلام عزیزم قربن دستهای کوچولوت که یکی یکی می زاری خاله آفرین



خدا نکنه خاله جون
زری مامان مهدیار
26 اردیبهشت 92 15:32
دخترمون هنرمند هم هست همه چی تمومه ماشالا
آتنا مامان روشا یدونه
3 خرداد 92 12:26
ولادت امام علی و روز پدربر همه بابای مهربون مبارک باشه
ستاره زندگیم اریانا
17 خرداد 92 17:23
زندگی آرام است،

مثل آرامش یک خواب بلند.

زندگی شیرین است،

مثل شیرینی یک روز قشنگ.

زندگی رویایی است،

مثل رویای ِیکی کودک ناز.

زندگی زیبایی است،

مثل زیبایی یک غنچه ی باز.

زندگی تک تک این ساعتهاست،

زندگی چرخش این عقربه هاست،

زندگی مثل زمان در گذر است...




سلام عزیزم من مدت هاست نمیتونم به وبلاگ شما بیام اگه ممکنه یه بار آدرستونو دقیق تر برام بذارین
آوا مامان رادین
25 خرداد 92 12:34
سلام مریم جونم سلام سلمای عزیزم. دلم خیلی براتون تنگ شده بود ولی خیلی وقت بود نه خیلی حوصله داشتم نه وقت. حالا سعی میکنم بیشتر وقت بگذارم و بهتون سر بزنم.
دوستون دارم


آوا جون ما هم دلمون براتون تنگ شده امیدوارم بیشتر بیایی ما هم از حالت با خبر باشیم