سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

یه روز از روزای سلما خانم92/02/17

1392/2/18 13:21
نویسنده : مامان و بابا
2,582 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازمامروز به پیشنهاد سلما میریم بازاربعد از خرید چند جفت کفش وچند دست لباس هنوز ظاهرا سلما خرید داره میگفت مامان بریم بازار خرید کنیم که البته یه عینک دودی فقط خریدم براش فکر کنم خریدش تکمیل شد دوباره آبتنیبعداز گشتن تو بازار ها دعوت شدیم برای شام ساحل مرجانمهندس های کوچولودخترا در حال ساختن یه جزیزه ان اینا از بس این جا موندن همه چی رو تو جزیره میبینن حتی تو بازیشونم جزیره دارن درست میکنن به گفته خودشون البتهاستراحت بعد از اتمام کاراستراحت بعد از اتمام پروژه و گرفتن یه عکس یادگاری. وقتی داشتیم بر میگشتیم خونه سلما نگران بود که مامان پس جزیرمون چی میشهاینم اسب سواری آخر شبیه عکس یادگاری با سرمایه گذاران پروژهمجروحیتاینم از مجروحیت هایی که درحین انجام کار و شیطنت به پاهای دختر کوچولوی ما وارد شده البته به جز یکیش که یه خراش کوچولو بود اون یکی ها زیاد نبود فقط نازش جمع شده بود و میخواست همه چسب ها رو امتحان کنه. فقط دوستای عزیز دقت کردین که تو چند ساعت که از خونه رفتیم بیرون تا دویاره برگردیم خونه سلما جون چند دست لباس عوض کرد تازه وقتی برگشتیم هم تمام لباس و موهاش شنی بود برای خواب هم دوباره لباس عوض کرد خدا به ما مامانا صبر بده با این بچه های شیطون و اون کسی که لباس شویی و اختراع کرد حقشه جاش وسط بهشت باشه فکر کنین باید همه این لباسا رو بادست میشستیمتعجبچشمکراستی یادم رفته بود بگه مادر جون سلما ازش پرسید مامانی چرا دوتا گردنبند انداختی بلافصله گفت مامانی چون دوست داشتم حاضر جوابی تا این حد؟؟؟؟سوال

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان هلنا
18 اردیبهشت 92 13:23
عزیزمه. هزار ماشالا. خیلی خوردنیه. می بوسمتون


مرسی زهرا جون شما خیلی به من و دخترم لطف دارین
آتنا مامان روشا یدونه
18 اردیبهشت 92 17:29
ای بابا شما هم همش از این دریاتون عکس بندازید دل ما تهرانی های دریا ندیدرو آب کنید

بوووووووووووس برای عزیزم


آخی الهی بمیرم آتنا جون شما پاشو بیا ما در خدمتیم به خدا به خدا ما به جز این دریا چیز دیگه ای نداریم
مامان دینا جون
18 اردیبهشت 92 19:28
بله دیگه وقتی یه مامان خوش سلیقه و عشق لباس داشته باشی بایدم هر روز چند دست لباس عوض کنی.سلما جونم خییییلی ماهی.بووووووووس


والا خاله جون کار از عشق لباس گذشته این نشون دهنده اینه که چقدر شیطونی کرده که مامانش مجبور شده لباساشو عوض کنه
مامان آناهیتا
18 اردیبهشت 92 22:24
هزار ماشاءا.. عزیزم . پروزت تموم شد بگو ما بیام
الهی پاهات که مثل پاهای دختر م همش کبود شده بس که خودتونو به این و اونور می زنید .


مرسی عزیزم آره والا همیشه کبود
شقایق مامان آرشا
19 اردیبهشت 92 23:05
ای جونم حاضر جوابی خب دخی خوشتیپ داشتن باعث میشه لباس شویی عزیز بشه
شقایق مامان آرشا
20 اردیبهشت 92 11:36
سلام عزیزم.خوشحال میشم اگه تجربیاتم به دردت بخوره.عزیزم مهد فقط برا کارمندا نیست.اول اینکه خیلی چیززها را بچه ها از بچه ها یاد می گیرند مثل خودمون که از خواهر برادرهمون یاد می گرفتیم تو این دوره بچه ها از دوستاشون.مهد باعث میشه بچه ها اعتماد به نفسشون بالا رفته و اجتماعی بشن و وابستگی به مادر را کمتر و یه سری آموزش و بازی که خیلی چیزها بچه یاد می گیره البته تو یه مقاله خوندم که مهد برا پسر های زیر 3 سال مناسب نیست اما دخترها مشکلی نیست چون وابستگی پسره به مادر بیشتر هست.سلما جون را ببوس عزیزم


مرسی عزیزم واقعا لطف کردی من همیشه با مهد مخالف بودم ولی الان احساس میکنم واقعا برای بچه هالازمه مخصوصا بچه های ما که این جا بیشتر تنها هستن و برای زیر 3 سال هیچ کلاسی نیست و البته امکانات این جا نسبت به شهر های بزرگ خیلی کمتره
مامان امیرمهدی کوچولو
20 اردیبهشت 92 15:08
خوش به حالت سلماجون
ایشالا که همیشه بهت خوش بگذره
تو کویر ما که خبری از دریا نیست.



مرسی خاله جون تشریف بیارین در خدمتتون هستیم
مامان هلنا
21 اردیبهشت 92 13:27
دلم برای سلما جون تنگ شده عکس جدید برامون بزار. از وبلاگت خیلی خوشم میاد. کلی عکس خوشگل داره
علامه کوچولو
21 اردیبهشت 92 22:10
سلااااااااااام امام محمد باقر علیه السلام فرمودند :اگر مومنی را دوست دارید آمدن رجب را به او مژده دهید عیدتان مبارک
آوا مامان رادین
22 اردیبهشت 92 13:46
سلمای عزیزم واقعا دلم براتون تنگ شده و مامان مریم جون مرسی که مرتب به ما سر میزنین و منو ببخشین که نیستم که لطف شما رو جواب بدم. این روزها دوباره تو خونه هستم ولی تنبلی بد دردیه عزیزم. امیدوارم سلمای گلم همیشه خوش باشه و سلامت.
شیرین
24 اردیبهشت 92 22:08
منم امدم باید منم ببری جزیره درست کنم وگرنه وقتی برگردم به مامانم میگم دیگه واست الویه درست نکنه



تو پاشو بیا من خودم برات جزیره درست میکنم چهار ساله نیومدی
زری مامان مهدیار
26 اردیبهشت 92 15:30
چقدر چسباش خوشگله منم پام زخم شده مریم جون