جو بهشت زهرا سلما رو هم گرفته و مثل خانم ها وایستاده بود و صلوات می فرستاد
چند وقتی بود که بابایی تهران نیومده بود به همین خاطر پنجشنبه شب که رسیدیم تهران بابا با عمو ها قرار گذاشتن جمعه با هم به دیدن مامان خدا و بابا خدا بریم روز شنبه یعنی فردای روزی که رفتیم دیدنشون عروسی اولین نوه شون بود واقعا جاشون خالی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی