بازم دخترم بلا سرش اومد
سلام دخترم قشنگم
روز دوشنبه 91/10/11 دایی مجید پیشنهاد کرد شام بریم بیرون از اون جایی که شما اصلا آروم و قرار نداری در حال فعالیت کردن و اذییت کردن بودی که نوبت بابا شد که باهات بازی کنه همینکه داشتی میرفتی سمت بابا یهو افتادی روی دستت و دستت مون زیر بدنت از شدت گریه نفست بند اومده بود و تا زیاد دردت نگیره گریه نمیکنی از گریه هات متوجه شدیم که خیلی اذیت شدی این دسست چند بار درد گرفته بود ولی همیشه بعد از چند دقیقه تکونش میدادی این دفعه فقط گریه میکردی دستتو تکون نمیدادی دیگه منتظر آماده شدن غذا نشدیم من و پدر جونو و بابا بردیمت بیمارستان بسسسسسسسسیار عالی و فوق تخصصی کیش . آقای دکتر مهربون تشخیص دادن که دست شما هیچ مشکلی نداره ولی اگه تا صبح مشکل داشت به دکتر ارتوپد نشون بدیم .شب تا صبح که راحت نخوابیدی و دستت و تکون ندادی صبح از شانس خوب ما یه دکتر ارتوپد که این یکی واقعا خوب بود از تهران اومده بود شما رو معاینه کرد دستت در رفته بوددستتو جا انداختن سریع دستت و تکون دادی و به اقای دکتر گفتی خوب شدم دیگه دستم تکون میخوره بازم خدا بهمون رحم کرد . اگه ما به حرف دکتر اول گوش کرده بودیم الان معلوم نبود چه اتفاقی افتاده بود حتی به اصرار ما راضی به عکس گرفتن هم نشد گفت دستش حتی در هم نرفته نگران نباشین