مریضی سلما
سلام دوستای خوبم تاخیر این چند وقته ما رو ببخشین سلما سرمای خیلی بدی خورده بود نزدیک بود بیمارستان بستری بشه ولی از اون جایی که به بیمارستان این جا هیچ اطمینانی نیست تو خونه از دخترم مراقبت کردیم و به آقای دکتر قول دادیم به دستوراتش عمل کنیم و هر روز دخترم امپول میزدالبته بابای سلما و مادر جونشم شدیدا مریض بودن و همش مریض داری کردیم ولی با اومدن مهمونامون از تهران حداقل روحیمون عوض شد بد از رفتنشون دوباره دلمون گرفت مرسی از دوستای مهربون که تو این چند وقته به یادمون بودن و ببخشد که نگران شدن سعی کردم به وبلاگ همه سر بزنم اگه کسی رو فراموش کردم کوتاهی منو ببخشین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی