سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

درد دل مادرانه

1391/8/16 1:30
نویسنده : مامان و بابا
179 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم من عادت ندارم زیاد تو وبلاگت چیزی بنویسم بیشتر اتفاقات و برات تو یه دفتر مینویسم تا وقتی خانم شدی خودت ادامه خاطرات تو بنویسی عشقم ولی بعضی وقتا هوس میکنم اینجا هم برات بنویسم

فرشته کوچولوی من تازگی ها خیلی شیطون شدی طوری که من در روز مجبورم چند بار خونه رو جمع کنم  البته این کارت که خونه رو به هم میریزی جدید نیست ولی واقعا زیاد شده طوری که بعضی روزا مجبورم 2 یا 3 بار جارو برقی بکشم مثل امروز البته الان ساعت 1شبه دیروز حساب میشه در هر صورت امروز بود یا دیروز فرقی نمیکنه خوابت میومد خیلی اذیت کردی فقط زمانی یه کم خوشحال شدی که برات کیک درست کردم ولی فرشته مهربونم این اذیت کردن ها ارزش اینو داره که خدا به من و بابایی لطف کرده و تو فرشته مهربونو بهمون بخشیده سلمای نازنینم هر روز شیرین تر از روز قبل میشی و من وبابایی هر روز بیشتر عاشقت میشیم و بهت وابسته میشیم تازگی ها وقتی آسمونو نگاه میکنی ستارتو نشونم میدی ولی خودت نمیدونی که یکی از اون ستاره ها هستی که خدا فرستادتت برای من وبابایی. دو شب پیش قبل از این که بری تو اتاقت بخوابی کنارم خوابیده بودی اینقدر بوسم کردی تا خوابت برد منم حس مادرانم گل کرد و نبردمت تو اتاقت وای نمیدونی چقدر دوست دارم دخترم.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زینب و ابوالفضل
17 آبان 91 14:43