سلماسلما، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

سِلما یه دونه ما

یه اتفاق جالب

1392/7/30 3:18
نویسنده : مامان و بابا
604 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای خوبم

سلام دوستای خوبم تهران که بودیم یه اتفاق جالب افتاد که یادم رفته بود براتون بگم یه روز رفته بودیم شهر زیبا برای سلما لباس بخریم اولین مغازه ای که وارد شدیم داشتیم لباس ها رو نگاه میکردیم که یه دختر خانم زیبا با مامان و بابای مهربونش وارد مغازه شدن من برگشتم و اون کوچولوی زیبا رو نگاه کردم بعد با تعجب به باباش و بعدم به سمت مامانش برگشتم که پشتش به من بود و داشت بلاس ها رو نگاه میکرد بعد که مطمئن شدم شروع کردم با اون کوچولو صحبت کردم بله یکی از دوستای وبلاگی سلما بود (selma اینو نوشتم چون آتنا جون اسم سلما رو اشتباه تلفظ کرد) روشا یه دونه باباش که یه کم تعجب کرد ولی مامانش زود ما رو شناخت چون مثل این که ما رو از دور دیده بود شک کرده خلاصه من که کلی ذوق کردم دیدمشون فقط حیف شد یادم رفت ازشون عکس بگیرم واقعا به حرف قدیمیا رسیدم میگن دنیا خیلی کوچیکه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان هلنا
1 آبان 92 10:06
عزیزم چند وقتی بود نبودی هرچی بهت سر میزدم. جالبه بگم منم یکی رو شبیه سلما روز 23 مهر اگه اشتباه نکنم توی پاساژ پردیس دیدم . ولی چون ما داشتیم بر میگشتیم و عجله داشتیم نتونستم بیام جلو و مطمئن بشم.


پردیس کیش؟
آتنا مامانیه روشا یدونه
1 آبان 92 15:43
خیلی خوشحال شدم که از نزدیک دیدمتون خوب مریمی جون بی سوادیمو نگو دیگه خب من کلا دوبار اسم سِلما رو شندیم یه بار تو وبلاگ شما یه بار هم توی فیلم عباس بابایی که دخترش سلما بود که اونهاهم میگفتن سلما
مامان حسام كوچولو
5 آبان 92 15:26
چه جالب
ناهید
6 آبان 92 13:14
سلام مریم جون خوبین ؟ سالگرد ازدواج دای و زندایی مبارک . مثل همیشه عکسا قشنگ بود . روز کودک هم مبارک البته با تاخیر ببخشید دیگه . و دیدارتون با دوستتون هم جالب بود در نوع خودش . همیشه شاد باشین .
مامان آناهیتا
10 آبان 92 23:27
چقدر جالب معروف شدی عزیزم